گلچین بمب خنده حسن ریوندی 2019ارسال شده از سایت دیدچه نتایجی از دیگر سایت ها:گلچین بمب خنده حسن ریوندی 2019خنده دار ترین شوخی و کل کل حسن ریوندی - دخترای ایرانی حسن ریوندی Hasan Reyvandi 11.3 هزار بازدید ۴ روز پیش . گلچین بمب خنده حسن ریوندی 2019 - فیدیاگلچین بمب خنده حسن ریوندی 2019. گلچین بمب خنده حسن ریوندی 2019. جستجو . گزارش ویدیو : گلچین بمب خنده حسن ریوندی 2019. . گلچین جدید حسن ریوندی 2019 - tv1.oneگلچین جدید حسن ریوندی 2019 - پخش و دانلود کلیپ ویدئویی طنز . بمب خند
من اعتراض دارمو تا وقتی "روز جهانی خنده های تو" رابه تقویم اضافه نکنندمن امسال را تحویل نمی دهمعید باید روز خنده های تو باشدو آن روز به خانه ام بیاییو آغوشت را به من عیدی دهیو چنان سخت در آغوشم گیریو هوای خنده هایت برَم داردکه #جدایی در تقویم جهان بمیرد. .
بمب خنده حسن ریوندی 1398ارسال شده از سایت دیدچه نتایجی از دیگر سایت ها:بمب خنده حسن ریوندی 1398 - aparat.comبمب خنده حسن ریوندی 1398. 1,128. منظوم 6 هزاردنبال کننده 1,128 بازدید . 16. با کیفیت 144p . . بمب خنده حسن ریوندی 1398 - tv1.oneHasan Reyvandi - Rangarang 6 حسن ریوندی - رنگارنگ - بخش 6 ️ 150 27 فروردین 1398 بیت باکس کیا رکنی به همراه جواد خواجوی . فیلم: بمب خنده حسن ریوندی 1398 / ویدیو کلیپ | مگیفابرای مشاهده ویدیوی فوق در سایت آپارات، از لینک مقابل استفاده نمایید: بمب خنده حسن ریوند
بابت مساله ای اضطراب داشتم و نمیتونستم روی درس متمرکز باشم.هر نیم ساعت یکبار بی هدف دست به موبایلم میبردم.بچه ها توی گروه کلاسی درحال بحث در مورد چند و چون جشن بودن.عکسهای خنده داری از ترم های اول تا همین ترم آخر رو میفرستادن تا برای کلیپ ازشون استفاده بشهدلم میخواست در جواب عکسهایی که میکول میفرستاد استيکر خنده بفرستم.دوست داشتم من هم جزئی از این بدو بدو میبودم.
مادرم گفت بدون گرفتن جشن چطور میخوای فکر کنی این هفت سال تموم شده و از فر
چند نوشته آخر این دفتر پاره را خواندم و خندهام گرفت. اصرارم بر تکرار گذشتن و میگذرد و زمان و اینها خنده دار است.
بگذارید به پای اینکه آخرینها سوکند. گویی تکهای از گوشت گوشه ناخنت را میکنند و میبرند و تو میسوزی.
روزهای آخر این دانشگاه!
طرف داره یه چی می گه که تو هم اصلا حرفش رو قبول نداری ، ولی بعد از این که حرفاش رو می زنه با یه صدای خنده انگار تو رو مجبور می کنه به خندیدن و تایید کردن اون !
اغلب اوقات هم شکست خوردم و حتی شده خنده تلخی کردم
اما چه کنم که گهگاهی احساس می کنم دارم گناه می کنم ! با این وجود که دست خودم هم نیست
طرف داره یه چی می گه که تو هم اصلا حرفش رو قبول نداری ، ولی بعد از این که حرفاش رو می زنه با یه صدای خنده انگار تو رو مجبور می کنه به خندیدن و تایید کردن اون !
اغلب اوقات هم شکست خوردم و حتی شده خنده تلخی کردم
اما چه کنم که گهگاهی احساس می کنم دارم گناه می کنم ! با این وجود که دست خودم هم نیست
کنسرت حسن ریوندی جدید ۱۳۹۸ارسال شده از سایت دیدچه نتایجی از دیگر سایت ها:کنسرت حسن ریوندی جدید ۱۳۹۸ - aparat.comکنسرت حسن ریوندی جدید ۱۳۹۸. 5,335. Roshangaraneh 3 دنبال کننده 5,335 بازدید . حسن ریوندی - کنسرت جدید 2019 - حسن_ریوندی . . کنسرت خنده حسن ریوندی ۱۳۹۸ اردیبهشت | قسمت اول جدید .کنسرت خنده حسن ریوندی ۱۳۹۸ اردیبهشت | قسمت اول جدید . حسن ریوندی - کنسرت جدید 98 - تیکه های سنگین به شاخ های . . کنسرت حسن ریوندی جدید ۱۳۹۸ - فیدیااجرای جدید حسن ریوندی در برج
گریه ام را در میان خنده پنهان میکنمبودنش را در میان سینه اذعان میکنم باز اگر دستم شود حلقه به دور گردنشمن برایش بیقراری عهد وپیمان میکنم آه از آن لحظه نگاهش بر تنم جا خوش کندمن لبان مست اورا بوسه مهمان میکنم عاشق قد قامت ِ او با صدایش جان دهممن برای خنده ی او عزم میدان میکنم گفته بودم چون پرنده در هوایش می پرمبی حضورش این جهان را همچو زندان میکنم خ سعادتی_پامچال
دانلود آهنگ جدید سینا درخشنده به نام خوش خنده ی من
Download New Music Sina Derakhshande – Khosh Khandeye Man
سینا درخشنده خوش خنده ی من
دیدمت عشق میان قلب من دامن گرفت آسمانم از سر خشنودی باریدن گرفت چشم هایت غصه را از زندگی من گرفت از همه عالم دلم تصمیم دل کندن گرفت دلبر خوش خنده ی من حرفاتو با خنده بزن لحن قشنگتو میخوام
برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید .
دانلود آهنگ با کیفیت 320
خوش خنده ی من دانلود آهنگ دانلود آهنگ ایرانی دانلود آهنگ جدید دانلود آهنگ خ
من پسری بودم که برای خوشحالی و شادی هام دلیل نمیخواستم، من برای خنده هام نیاز به هیچ جوک و حرف و صحنه ی خنده داری نداشتم.
تمام اون زمان هایی رو یادم میاد که وقتی دلم خنده های حال خوب کنی میخواست یهو میزدم زیر خنده، اونقدی از ته دل بود که همه شوکه میشدن میخواستن بدونن چِم شده،
فکر میکردن اتفاقی افتاده، اما فارغ از اینکه من برای خندیدن های بی محابا م نیاز به فلسفه و منطق و حادثه نداشتم.
همه ی اون روزهایی رو یادم میاد که هی میگفتن مگه دیوونه ای؟
دستای کوچولو و یخ زده ش رو توی دستم می گیرم و میگم: الان که فصل آب بازی نیست. ببین چه یخ کردی. سرما میخوریا ! لبخند شرورانه ای تحویلم میده و میگه: بذار سردت کنم. بعد فوری دستاش رو میذاره روی گونه هام و از واکنشم خنده ش میگیره.
به خاطر همین شیطنتاش، خنده ی نمکینش، کلمه های قلنبه سلمبه ش و دستای مهربونشه که بیش تر دوستش دارم.
سلامسلام علاقه یِ خوبمعلاقه جانِ منخوبی !حال می کنی در این بهارِ بی همدر این اوضایِ بلبشویِ دوزاردر این دلتنگی هایِ مُدامهِی گفتن هایِ همیشهحال می کنی در این روزهایِ بی همِ بیهوده !شوخی کردمنرنج علاقه یِ عزیزمما که بی همی نداریمما که لحظه هایِ بی خیال نداریمما پُریم از خواب هایِ ناز بر شانه هایِ دلخوری هایِ همما که پریم از گفتگوهایِ همه چیاز عصرهایِ چای وُداد وُ فریادراستی؛سالِ تازه مبارکمی دانی هنوز دوستت دار
با سلام دوباره بر دوستان گل
امروز تو اینترنت که گردشگری میکردم ، گفتم براتون عکس های خنده دار جمع کنم تا دور هم جمع بشم و بخندیم
امیدوارم خوشتون بیاد . . . ^-^
برای رفتن به ادامه مطلب بر روی کلید سبز سمت چپ کلیک کنید.
ادامه مطلب
ساعت هشت رفتم اورژانس که یک ویزیت کوچیک انجام بدم و برگردم،ساعت 1:30تونستم لش گشنه و شرحه شرحه ی خودم رو برسونم پاویون برای شام.
آآما.مورنینگ رو لغو کردم!!!
خداییش بُرش تا کجا?انقدر برا کارای مریض سگ دو زده بودم که اتند قند عسل با وجود تمام سخت گیری هاش گفت باشه باشه باشه دکتر،لغو!!!تو فقط انقدر جیغ جیغ نکن و من زدم زیر خنده و گفتم ما چاکر شماییم خانم دکتر.یعنی کاری کردم که دکتر از شدت خنده دل درد گرفت و رفت خونه(ناگفته نماند که این خانم دکتر سخ
به نام خدا و سلام
این وبگاه با هدف انتشار داستان ها و اشعار نوجوانان نیشابوری راه اندازی شده است .
بر آنیم تا با تبادل تجربیات خود راه را برای پیشرفت آنان هموار تر نماییم .
بنابراین لطفا ما را از نقد و نظرات خود محروم نسازید .
البته ! لایک یادت نره
ونوشه گل بن، لیلی جانا خنده نکنده، لیلی جانا خنده نکنده
ته بوردن جا ممرض، لیلی جانا خشک هایته داره، لیلی جانا خشک هایته داره
گندم شه گیشه ره، لیلی جانا شونه نکنده، لیلی جانا شونه نکنده
برو برو بهار وارش
لیلی جانا راه دره مه چش
صورتهای خندان، خندههای بزرگ، خندههای بزرگِ مصنوعی، محبتهای الکی، صورتهای بزک کردهی ساختگی، بینیهای ساختگی، گونههای ساختگی، ابروهای ساختگی، لبهای ساختگی، عضلات ساختگی، زیباییهای ساختگی، سر تا پای ساختگی. زیباییهای پودری مصنوعی.
بدم نمیآمد مثل مهمانی باغ زعفرانیهی رمان شب یک شب دوی بهمن فُرسی یک بازی اعدام راه بیندازم تا کثافتی که پشت چهرهی بزک کرده و لبخندهای اغراق آمیزشان پنهان شده بود آشکار شود.
بدم نمیآمد آخ
بسم الله
یکی از مشکلاتی که دارم اینه که همسرم اهل تفریح و روابط با انسانها نیست
توی این مدت که ازدواج کردیم بیرون رفتن هامون به قصد تفریح به اندازه ای هست که با انگشت های دست قابل شمارشه.
برعکس من به شدت اهل تفریحم و بیرون رفتن و .
اما بعد از زیر یک سقف اومدن اکثر اوقاتم رو تو خونه بودم
گاهی کار هنری کردم که خورد تو ذوقم و ول کردم
چند وقت پیش با کلی التماس و خواهش گفتم نگاه چقدر هوا خوبه
خونمون نزدیک چندین باغ هست حیف نیست تو خونه بشینیم بیا هم
امروز صبح یکی از روزهای قشنگ زندگیم بود.
البته نمیشه گفت صبح، ولی.
اول از همه برامون آش امام حسینی نطلبیده آوردن؛ وقتی از آش خوردم گفتم خدایا همه را به مراد دلشون برسون!
بعد خودم از حرف خودم خنده م گرفت، با خودم گفتم ببین دختر خوب! حالا ببین! اینقدر تو زندگیت بی دغدغه و مشکل هستی، که به یک آش ساده می گویی مراد دل!
خنده داره نه؟؟!!! به نظر من همه ی ماها همینیم، کلی گله و شکایت از زندگیمون می کنیم و از دغدغه ها و مشکلات نداشته ی زندگیمون می نالیم ک
نمیدونم هنوز هم میتونه منو دوست داشته باشه و تحمل کنه یا نه. دلم برا خنده های دلبرونه ی سارا تنگ شده. برای خال شاه عباسی گوشه لباش. برای شیطونیاش. برای ذوق و علاقه اش. برای صداقت و پاکیش. برای منطقی بودنش. برای همه وجودش.با اینکه شیش ماه گذشته و با هم هیچ صحبتی نکردیم. ولی هنوزم وقتی فکر نداشتنش تو وجودم میفته چشام مثل همین الان پر اشک میشه و کیبور رو به زور میبینم.درست میگن که عشق هیچوقت کافی نیست. اگر اونقدر آدم مستقل و پولداری بودم خان
دیشب اول رفتیم دور نعل من یه دونات گرفتم بعد رفتیم تو یه کافه دور نعل بخوریم ، عاقا من و انسی تو این کافی شاپه از دست شاگرده مرده بودیم از خنده :)))))) . پسره انگار چیزی زده بود اصن ی حالی بود . هی ب انسی گفتم جلو خنده شو بگیره ، انسی هم ضایع نگاه می کرد اصن ی وضعی بود . پسره ب سقف نگاه می کرد با سقف حرف میزد =)). بعد اقا داشتیم بر میگشتیم ابی بم پیام داده بود خوابی :(. عاقا من فهمیدم باز یکی آمار منو بش میده :/ . واقعا کارش خیلی زشتع همش برا من به پا میذاره
بهم گفت میشه منو یادت نره و فراموشم نکنی،؟گفت از اینکه فراموش بشم و از یاد آدم ها برم و منو یادشون نیاد میترسم.گفتم آره چرا نمیشه.گفت دروغ میگی،!!خندیدم و نتونستم جواب تو دل و ذهنمو بهش بگم با همون حالت خنده گفتم حافظه ی قوی ای دارم و تموم شد.ولی ماجرا این بود که ترس اون رو من ثانیه وار با حرکت عقربه ها و گردش خورشید تجربه کرده بودم.اما اون نمیدونست که من رنگ رژ لب همیشگی شو با اون قوس ابروهاشو حتی آشفتگی و موج ریز موهاشو توی تک تک سلول های خاک
بعد مدت ها اومدم وبلاگ.چقد زندگی آدمو درگیر میکنه روز به روز مشغله هام زیادتر میشه فکرم زیادتر کلی کار واسه انجام دادن داریم و اصلا حوصله یاری نمی کنه.هوووووووووف.تا آخر ترم هم نمیشه برم خونه.از دست فیزیک.از دست این زندگی.انشالله این ترم هم به خیر و خوشی بگذره و بازم شاگرد اول بشمخیلی برام مهمه دست خودم نیس والا.دو سه روزیه حالم خوب نیس فقط حرف زدن با تو آرومم میکنه تو هم که پیشم نیستیهی روزگار.اینم سرنوشت ماست.امیدوارم عشقم حالت
انیمیشن کمدی آدمک ها با دوبله فارسی اختصاصی-قسمت 2 از 12ارسال شده از سایت دیدچه نتایجی از دیگر سایت ها:انیمیشن کمدی آدمک ها با دوبله فارسی اختصاصی-قسمت 2 از 12انیمیشن کمدی آدمک ها( به انگلیسی dick figures) یک انیمیشن کمدی بزرگسالان است و شما این انیمیشن رو هر چهارشنبه برای اولین بار با دوبله جذاب و خنده دار فارسی میبینید. برای حمایت از ما و خریدن نسخه کامل این انیمیشن قبل از پخش در . . انیمیشن کمدی آدمک ها با دوبله فارسی اختصاصی-قسمت 1 از 12انیمیشن کمد
maryam rad:
*نجوا
▪️ وضو گرفتم به اشکهایت
تطهیر شدن مسلک من است
تیمم می کنم به نگاهت
مسح می کشم به چشم هایم به پهنای صورت
لبخند می زنم به خنده هایت
نجوا می کنند که اغوا شده است
▪️چشم ها را می بندم
دریچه ی بسته سو سو نمی زند
و از چشم هایت از خنده هایت
از دستهای نوازشگرت گذشتم
گذشتن سهم کوچکی از من بود
هنگامی که ضرورت عبور بود
مثل عابری ساده
از رد پای خاطرات من
عبور عبور عبور
▪️سجاده سجاده
سجده کردم به رد پای تو
انگار حک شده است
بسم الله
یادداشت یک دوستقاتل در میانهی دادگاه ایستاده بود و لبخند نفرت انگیزی بر لب داشت. میدانست قاضی و دادستان و بازپرس و. جرات محاکمه اش را ندارند. مقتول دختر خردسالی بود که بعد از کشته شدن، به آتش کشیده بود و باقیماندهی جسدش را در آب ریخته بودند. مادرش ضجه می زد، پدرش اما خاموش بود و مات و مبهوت در و دیوار را نگاه میکرد. قاتل ادعا میکرد پشیمان نیست اما متاسف است. در عین حال همین را هم با خنده میگفت. او میگفت دختربچه را با یک شرور
غبطه می خورم
به لبخند زدنش.
به خندیدنش.
وقتی که نگاهش می کنم حس می کنم آنچه از قلبش می جوشد
آنچه که در چشمانش موج می زند
الان است که خنده اش را بدل به بندنیامدنی ترین گریه ها کند.
اما
باز هم می خندد.
باز هم لبخند می زند.
پ.ن: به خنده های تلخ، به اینطوری بودن هم می شود غبطه خورد.
سلام
دلم می خواد برات بنویسم، قربون صدقه ات برم ، ثبت کنم این روزهای قشنگ رو . ولی هی نمیشه . نمی دونم چرا . ولی حالا بی خیال . الان اومدم بنویسم . بنویسم از این روزهای آخر فروردین . الان آخر شبه دوشنبه است . به عبارتی وارد سه شنبه ۲۷ فروردین شدیم، شنبه و یکشنبه دو بار با هم مفصل حرف زدیم . از اقلیم حضور همدیگه لذت بردیم ، کلی کل کل کردیم و خندیدیم . از سفر اروپا گفتی که قراره به زودی بری. بعدش گفتم کی میای ببینمت؟ کلی مسخره بازی درآوردی و
دانلود قانونی فیلم سینمایی تخته گاز | با 5 کیفیت مختلف
خلاصه فیلم تخته گاز: سلیمان قطار خنده را به قصد اثبات مرد بودنش در خانواده و جامعه تخته گاز میراند چرا که به هزار و یک دلیل زیر سؤال قرار گرفته شده و خود او نیز به این امر واقف شده و درصدد رفع نواقص خود برآمده است و در این مابین فضای شاد و مفرحی را برای مخاطبین به ارمغان میآورد و در این مسیر فراز و نشیبهایی را پشت سر می گذاردو در ایستگاههای مختلف خنده توقفی میکند.
دان
این چینین نگاهم نکن!
حالم این خنده های تاریخ گذشته لبهایم نیست که می بینی!
حکایت خنده هایم، حکایت دختر نافرمانی بود که خسته از بی توجهی پدر، گریزان از
حجابی اجباری! طغیان کرد
کنترلش از دستم در رفت و بیرونش کردم از دلم
و اکنون این شد که میبینی؛
خنده هایم تن فروشی می کنند!!
و تو معصومیت از دست رفته او را می بینی و سر تکان می دهی، فساد اخلاقی چارراه
تنهایی ام را.
نیشخند بارم نکن!
یادت باشد از غم اجباری دلم فراری شد، خنده های دوست داشتنی ام.
مثل ارامش و درخشش خورشید که طوفان رو اروم کرده باشهمثل یه فرشته که از اسمون اومده باشهدرست کنارم نشست و بهم سلام کرد صبر کنتا همین جا هشت سال برام آرزو بودو حالا به شیرینی تمام داشت بر اورده میشدخیلی کیف میده ارزویی که با همه وجودت میخاستیو درست توی سوسو زدن های از دست رفتشیدفعه ممکن بشهمیخاستم بهش بگم داشتم بهت زنگ میزدم که اومدیو حال از خوشحالی از استرس از این همه حس های خوب هم زده فراموش کردم رمز گوشیم رو :)خندید و دستش رو سمتم دراز کرد،
راستش تا قبل از اینکه ساکن تهران شوم، این ترکیب اعجاب انگیز را نخورده بودم. یادم است اوایل مقاومت میکردم ولی بنظرم یکی از اختراعات خوش طعم بشر است که باید در کتابی چیزی ثبت شود . این عناصر ساده ای که وقتی کنار هم قرار می گیرند طعم بی نظیری را می سازند. فکرش را نمیکردم یک روزی گردو را با نان بخورم یا کشمش را با شوید!
فکرنمیکردم توی دوغ ترش، کشمش شیرین بریزم و روی یخ نمک بپاشم. اما همه این ها در این وعده ی بی نظیر امکان پذیر می شود. دقیقا مثل گریه و
ای مرگ بر این ساعت بی هم بودن.
راستش را بخواهی عزیز دلم .گاهی بدجور از دست عکس هایت کفری میشوم .انقدر که دوست دارم بکوبمشان به دیوار و به لبخند وامانده ات که هیچ وقت از جایش تکان نمیخورد بدو بیراه نثار کنم .چطور میتوانی به من زل بزنی و بخندی و پلک هم نزنی .چطور میتوانی گونه های خیسم را با خنده های آدمکشت به مسخره بگیری ؟؟؟واقعا چطور؟؟؟توی یکی از منفور ترین هایشان با آن کلاه لبه دار و دست هایی که همیشه به سینه میزنی به وسعت تاریخ لبخند ز
کلیپ عاشقانه.چه انتقامی از خانومش گرفتارسال شده از سایت دیدچه نتایجی از دیگر سایت ها:کلیپ عاشقانه.چه انتقامی از خانومش گرفتبرای دیدن کلیپ های بیشتر کانال رو دنبال کنید . کلیپ عاشقانه.چه انتقامی از خانومش گرفت . از کانال سرزمین رویاها . . کلیپ عاشقانه.چه انتقامی از خانومش گرفت - فیدیاکلیپ عاشقانه.چه انتقامی از خانومش گرفت برای دیدن کلیپ های بیشتر کانال رو دنبال کنید دانلود این ویدیو . فیلم: ارتریت روماتوئید و ام اس چگونه / ویدیو کل
دانلود آهنگ جدید حسن خاکی خنده شیرین
دانلود آهنگ حسن خاکی به نام خنده شیرین کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده خنده شیرین با صدای حسن خاکی از جوان ریمیکس
Download New Music Hossein Khaki – Khande Shirin
حسن خاکی عزیز موزیک جدید خود را منتشر کرد.
ساخته جدید حسن خاکی، خنده شیرین نام گرفت.
این موزیک در تاریخ ۱۱ مرداد منتشر شده و در سبک پاپ قرار دارد.
جهت دانلود آهنگ جدید حسین خاکی با کیفیت بالا به انتهای مطلب مرا
میلرزم به خودم.
از بغض تو، از ترس خودم.
از اینکه فردا همین بغض گلومو بگیره و من جوری دلم تنگ شه که نفهمم کجا نگاهشو جا گذاشتم.
از روزای امروز تو،از فردای خودم.
من دارم سخت میلرزم
.
.
.
من دعا میکنم.چون تنها حربمه.
اما جوری ترسیدم که میخوام بعضی دعاهامو پس بگیرم.
تو رفیق تو.داشتنتو بذار تو اولویت که من از بی تویی سخت میترسم!
.
.
♫ حالا بذا برات بخونم که:
طاقت ندارم دور شی از من این آدما از درد من دورنقلبم تویی بغضم ولی دریاست دریا رو با دریا
دانلود آهنگ جدید پازل باند بنام دمتم گرم با بالاترین کیفیت
Download New Music Puzzle Band – Dametam Garm
ترانه : نیما معین , آهنگ : پازل باند و نیما معین
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ جدید پازل باند بنام دمتم گرم :
خوبه یه چیزی داری بهش تکیه کنی خوبه تو داری کم میاری خوب بلدی گریه کنی خوبه دمتم گرم با بچه بازیات ساختی منو دمتم گرم همش پشت گوش انداختی منو مث قبلا نیستی ته قلبم تا همینجام اومدی دمتم گرم دیگه نه بوی عطر پ
کلمهها توی سرم رژه میرن. بینظم، بیهدف، بیفرمانده. چشمام رو که میبندم صداشون رو میشنوم، چشمام رو که باز میکنم صداشون رو میشنوم. هیچ آهنگی، شعری، دکلمهای، حرفی، سکوتی نمیتونه آرومشون کنه؛ اما تا زمانی که این کلمهها، جملههای سؤالی رو نسازن یه نیمچه آرامشی دارم.
من توی خواب و بیداری، توی تمام لحظات خنده و گریه، توی تکتک ثانیههایی که با درس و کار و یللیتللی سرم رو گرم میکنم، توی عکسهایی که میبینم، توی حرفهایی
سلام.
دیروز با پاییز رفته بودم خونه دوستش بهار.(وبشون مشترکه)
زینب و زهرا هم بودن.
مثلا رفته بودیم کمک واسه مهمونی امروز که با دوستای دبیرستانشون گرفتن.
فقط ظرفارو شستیم و نشستیم به حرف و خنده.خخخ:)))
نوشمک آورد بخوریم در نگاه اول یکی شون سرمه ای بود و بقیه مشکی.0_0
از وسط که جداشون کرد چند تاشون سبز لجنی و چندتاشون زرشکی بودن.:))))))))))
هرکی می خورد کلی فکر میکرد که ببینه مزه چی میده.:)))
حوصله مون داشت سر میرفت که زهرا گفت خرک شیم از رو هم بپری
تزریق ژل به صورت :تزریق ژل به صورت روشی غیرتهاجمی و سریع برای ایجاد اصلاحات مختلف در صورت از جمله بازگرداندن و افزایش حجم صورت، افزایش حجم لب، کاهش چین و چروک و رفع خط اخم و خط خنده و… است.تزریق ژل مناسب افرادی است که :در اطراف دهان و چشم ها چین و چروک دارند.گودی زیر چشم و تیرگی دور چشم دارند.خواهان حجم دهی به گونه ها، لب ها و همچنین زاویه دار کردن فک هستند.خواهان رفع چروک پیشانی خود هستند.تمایل به پرکردن خط خنده دارند.به دنبال راهی غیر ا
خیلی خنده داره . یعنی راستش خیلی خنده داریم ؛ کارامون ، حرفامون ، نگاهمون ، رفتارمون ، قضاوت کردنامون ، یا حتی غرورموناین چند وقته اینقد اتفاقات جورواجور و دلخراش افتاده ، که آدم نمی دونه به کدومش باید فکر کنه ، از کدومش باید درس عبرت بگیره ، مواظب کدوم یکیش باشه
واقعا آدم چی باید بگه به این جوون هایی که بدون گواهینامه و کلاه کاسکت ، با سرعت بالای مرگ از سمت چپ خیابون چپی بلوار حرکت می کنند !!! آخه این همه اشتباه و خطا مگه می تونه توی یه آدم جم
خانه:زنگ زدن.حرکت ده دقیقه بعد.اردبیل:گم کردن مسیر.مدد از ویز.راه اشتباهی.تاریکی و ظلمات.alamot.چراغ خاموش.ظلمات مطلق تاریکی.خلخال:شام.استراحت در زیر زمین رستوران.بیخوابی.قرص.چهارده بار فندک را گم کردن و سیزده بار پیدا کردن.خانم دکتر میگه این نشونهی خوبیه.من قرصامو میخورم مادر.گیسوم:با yan benimle.دریا.خوف همیشهگی.نشستن در ساحل.قرص.تماشای دخترکی در حال شنا.خندههایشان.قصهی نجات یافتن پیرمردی ۸۷،ساله در ۸۶ دقیقه.اطلاع از نظامی بودن اقوام
رفته بودیم مهمونی
همه بودن آشنایان و دوستان
دارم بین خواب بیداری مینویسم اونم فقط چون خیلی سرش خندیدم
با یک دوستی حرف میزدم بعد از کلی حرف اقتصادی و ی و حال و احوال پرسی
میگه: خب کادو تولدت جا گذاشتم کتاب بود دفعه دیگه دیدمت میارمش
میگم: اردیبهشت تولدم بود الان تیره کادو نمیخوام دست شما درد نکن من اصلا اون سبکی نمیخونم
از اون اصرار که کتاب خوبیه از من انکار که نثر سنگین نمی خونم خوشم نمی اد
دید حریفم نمیشه گفت: خب پس کادو چی بگیرم؟
منم رگ
سیمرغ نارنجی پوش آسمانبال های شب را شستتن پوش گرم خاطره ای پوشیدماه عطر یاسی چیدشب از خنده ی سیمرغ نوشیدو مناز نگاه زیرک پروینروبه آسمان و در خوشه ی انگور می جویمتدر هر جرعه و پیاله تو پنهانیبیا !بی صدااز همین پنجرهروبه خانه ی خورشیداز مسیر چشم به راهی منمن نیز جام به دست می آیم
سربازی عشقولی تموم شده. خداروشکردوسال پدرمون در اومد.البته عشقم ک بیشتر.ولی خداروشکر که تموم شد.یکی از سد های جلوی راهمون برداشته شدو پیش به سوی برداشتن سد های دیگر.البته اگه بذارن.خخخخاینم از بخت برگشته ماست. به هر حال خدا بزرگه.چی بگم از کجا بگم.اها.امتحانام داره شروع میشه اما برخلاف ترم های گذشته اصلا برام مهم نیست چی بشه فقط دوست دارم این ترم کذایی بگذره از بس که اذیت شدم.و میرسیم به مسئله درس خوندن شما آقایی دیوونه خل م
تو براش مثل وطنش بودی :)
اون امروز وطنشو ترک کرد !
" یه لنتی "
****
عوض میشوم انطور که تو دوست داری
از اخلاقم بگیر تا متراژ اغوشم
کاری میکنم تا با همه ام احساس راحتی کنی !
****
شهری شده ام ؛ متروکه !
بعد از بمباران نگاهش !
****
تو به من بگی عزیزم :)
چه خیال خام زیبایی :)
****
خنده هایت را نشان کسی نده
خنده هایت فقط گسترش می دهد؛
شمار شاعران را
تعداد نویسندگان را
امار مجانین را و
جمعیت دارالمجانین ها را
همین !
****
من منهای تو محکوم به فناست :)
****
نوش جانت ،
سلاااااممم :))
1. دیروز دو زنگ اخر پشت هم با قاسمی کلاس داشتیم و زنگ ناهار هم نذاشت داشتهباشیم :( زنگ اخرش ۱۱۰ دقیقه بود! میفهمید ۱۱۰ دقیقه با قاسمی کلاس داشتن یعنی چی؟؟ تازه از اون بدتر اون دو تا جمعهای هست که قراره از صبح تا ظهر باهاش کلاس داشتهباشیم :/// دیروز یه اتفاق نادر افتاد! خیلی نادر!! و اون اینکه قاسمی خندید!!!! رسما پاچیدهبود نمیتونست خودشو جمع کنه حتی!! همه موندهبودیم خدایی که این قاسمیه؟؟ اتفاقا صبح از یکی پرسیدهبودیم که تا ح
و اینقدر یُسر ِ مع العسرَت را در چشمم فرو نکن،از خودم شرمم می آید !:)
به وقت خنده های شیرین ِ ۲۸ / ۳ / ۹۸ ، پس از گریه های تلخ ِ ۲۷ / ۳ / ۹۸
+هرچند ما به تقدم و زیادت ِ عسرت واقفیم اما شما آنقدر خدایی ، که با یسرهای هرچند کم و کوچکت جانمان را تازه میکنی،قلبمان را راضی میکنی.و چه خوب که شما اینقدر خدایی،به رغم اینهمه نابندگی ِ ما!:)
زیبای من ! چه حکایت از فراقت؟!
چه بگویم که دیگر توانی برایم نمانده است، تسلیم شده ام . تسلیم همین ناچاری . تسلیم همین تکرار مکررات . تسلیم بی تابی های تو . تسلیم ناتوانی ات در حرف زدن . مدل تو همین است و من می فهمم. کاش . هیچ. هیچ نمی خواهم جز بودنت . جز صدای خنده هایت . اگر برایت قابل تحمل بود بیا تا ببینمت . اگر نتوانستی هم هیچ .
بسمه النور
در من هزار راه نرفته ست
هزار حرف نگفته
هزار خنده نشکفته
هزار بغض فروخورده
که خواب را از چشمان م می رباید
در من طوفانی ست که قرار ندارد
دریایی که آرام ندارد
آتشفشانی که کلمات ش را فروخورده
و کوهی که بغض ش را
آهویی که خرامیدن ش را از یاد برده
و پرنده ای که پروازش را به فراموشی سپرده
در من
سلام دوستای عزیزم
سری جدید جملات خنده دار کوتاه تقدیم به شما
…
یه بارم ابوالفضل پورعرب میخواسته بره خونه ی رخشان بنی اعتماد، اشتباهی میره خونه پوران درخشنده میبینه فریبرز عرب نیا اونجاست . . . من اینقد کشک بادمجون دوس دارم که اگر یه ظرف کشک بادمجون ویه ظرف گوشت آهوی بریان بذارن جلوم من گوشت آهوی بریانو انتخاب میکنم دیگه یابو نیسم که ! . . . یه روسری بذار سرت، با جیغ ادای مادرت رو دربیار تبریک میگم ! الآن یه کمدین اینستاگرامی هستی ! . . . ن
دانشمندان آمریکایی موفق به شناسایی سردترین مکان زمین شدهاند که دمای آن به زیر 91 درجه سانتیگراد میرسد.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، این مکان تازه کشف شده که در کنار خطالراس کوه قطب جنوب قرار دارد، میتواند طی چند دقیقه چشمها، بینی و ریه انسان را منجمد کند.
ادامه مطلب
تو رفتی رد پایت در دلم ماندشكوه خنده هایت در دلم مانددلم را با سحر خوش كرده بودمغروب ماجرایت در دلم ماندشریك درد هایم بودی اماغم بی انتهایت در دلم ماندهزارویك شبم چون باد بگذشتطنین غصه هایت در دلم ماندعلا رغم سكوت ساده منسفر كردی صدایت در دلم ماندوحالا مثل یك رویای برفیتو رفتی رد پایت در دلم ماند
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">
هرگاه ناراحت یا غمگین شدی یادت باشد
همیشه دوستی داری که خنده هایش بیش تر از یک لطیفه بامزه
گاهی وقتا هم خیلی دوستانه میشینیم با خدا حرف میزنیم دور هم. گله و شکایت و درددل. مثلا من میگم ببین این سطحی از احترام که میگی به پدر و مادر بذاریم یا مثلا این تاکیدی که رو نماز اول وقت داری خیلی سخته. مطمئنی راه درست همینه و راه سادهتر و شادتری وجود نداره؟ میشه من برم بگردم اگه مسیر بهتری پیدا کردم همونو انجام بدم؟»
و همیشه خیلی خیلی فرهیختهتر از این حرفاست که بگه نه، همون که من گفتم»، میگه برو بگرد. قدیم و جدید. شرق و غرب. اگه
امروز صبح دیدم فروشگاه دم محلمون ،یه چیزای تو کاغذ نوشته و چسبونده به شیشه که هر کی میبینه ازش عکس میندازه و با خنده میره.
که اینگونه نوشته بود:
قرض نمیدهم زیرا:
زور رستم ندارم
عمر نوح ندارم
صبر ایوب ندارم
گنج قارون ندارم
لامصب ریشه سخن رو درآورده بود.
روبرور گنبد توی صحن گوهرشاد یکی از رفقا روضه وداع می خوند که یکهو یه نفر گفت: انا بقیت الله فی ارضه.
و دوبار تکرار کرد
خواستم بهش بگم حاجی اشتباه میزنی اینجا مشهده نه مکه دلم به حال بچه سوخت و گریشون رو به خنده تبدیل نکردم.
پی نوشت:
شما هم اگه خواستید ظهور کنید یادتون باشه باید برید مکه اولش هم به جای رب اشرح لی صدری باید بگید الا یا اهل العالم
امروز رفتیم مدرسه ،جلسه گذاشته بودن خانم مدیر.
مدیر تو جمع گفت خبر دارم جواب گزینشت اومد.منم گفتم:مگه من رفته بودم!!!!!!یعنی واقعا یه لحظه حس کردم رفتم!آخه تمام همکارا رفته بودن اراک ولی من نه!نرفته گزینشم قبول شد چون تحقیقات به عمل اومده از همسایه ها همش خوب بود:)دمِ خدا گرم،وبعدشش دمِ همسایه ها گرم،جالبِ که شماره یکی رو داده بودم که مدیر مدرسه ست،کلا رک و راست هرچی درموردم میدونستو گفته بود وبهمم زنگ زده بود که من همه چیزو در مورد شما گفتم ،با
چشم روشنی: قصه یک زندگی شیرین
چشم روشنی ، کوثر لک، نشر شهید کاظمیبریده ای از کتاب:همان اول زندگی فهمیدم به اندازه ی فامیل هایم او دوست و آشنا دارد.با اینکه آن زمان بیست و چهار پنج سال بیش تر نداشت، هر شب مهمان داشتیم و برایمان کادوی عروسی می آوردند.یک شب که مادرم آنجا بود گفت که زشته مهمان ها شام نخورده برن، نگهشون دارید. مادر رفت سراغ مرغ پختن ، من هم با اعتماد به نفس رفتم سراغ برنج و قابلمه. پلویی پختم که توی تارییخ ثبت شد. دانه های برنج طوری ب
چشم هایم را بستم و در خیالم، به چیزهای لذت بخشی که این روزها لازمشان دارم، جان بخشیدم . تخیل! چه حس سرشار خوبی داشت. ناخودآگاه یکی از آن لبخندهای کجِ تو، وقتی در خوابی، بر لبم نشست. پس ماجرای خنده هایت این بوده! پسرم فقط پنج روز است از راه رسیده ای اما با قدرت، در کارِ چیز یاد دادن، به مامان هستی. از حالا دلم برای تمام لحظه های دیگری که قرار است از تو، جورِ دیگر زندگی کردن را بیاموزم غنج می زند .
دانلود فیلم ایرانی تخته گاز
تخته گاز فیلمی شاد و دیدنی است که در سال 1397 تولید شد اما یک سال طول کشید تا پخش شود و سرانجام در تیر 1398 پخش و انتشار یافت این فیلم ایرانی به کارگردانی محمد آهنگرانی ساخته شده در ژانر کمدی با بازیگرانی مانند سام درخشانی ، کامبیز دیرباز ، لیلا اوتادی، الهام حمیدی، رز رضوی و… که این باعث می شود فیلم جذاب و تماشای شود شما می توانید این فیلم طنز را از سایت پیشگام مووی دانلود نمایید.
نوع : سینمایی
کارگردان : محمد آهنگرا
فشار خونم اومده بالاتر ۸ رو ۵ و نیم
بهترم
میگم خدایا چرا سرم درد می اد
دارم گیج میزنم
نکن فشارخونم بالا باشه!!! هه هه هه
ناهار خوردم
موز خوردم
چند لیوان اب
نصف یک هندوانه
یه لیوان شربت خیلی شیرین و تخم شربتی و گلاب و یخ
نصف یک تبلت شکلات
شام خوردم با سس و نمک و اینکه سرخ کردنی بود
اینهمه غذا خوردم و از فشار پایین سردرد دارم
نمی تونم بخندم با اینکه خنده داره
ولی سرم درد میگیره
چهارسال پیش امروز.
همه لبخند داشتیم.همه خوشحال بودیم.همه به هدفی که ماه ها براش تلاش کرده بودیم رسیده بودیم.همه فکر میکردیم تا آخر باهمیم،دیگه سختی ها تموم شده،همه یه طوری برا خودمون رویایی ساخته بودیم که مطمئن بودیم بهش میرسیم،اما سرنوشت نخواست.نخواست خوشحالیمون رو ببینه. نخواست شاهد خنده هایی باشه که از ته دل بودن.
از هم جدا افتادیم.
الانم خوشحالیم اما بعد از شکست هایی که هنوز که هنوزه ازش یه چیزایی باقی مونده.
هنوز بعد از چهارسا
خیلی وقته که دلم برای دخترکِ درونم تنگ شده .دخترکی که با لواشک و پاستیل ، ذوق می کرد یا دغدغه روزانه اش ، رنگِ لاکِ ناخن هایش بود .همان دخترکی که خنده هایش ؛ کودکانه و نگاهش ؛ دلنشین بود .گاهی دلم از قوی بودنم می گیرد .دلم میخواهد دوباره همان دخترک ظریفی باشم که با یک نگاه ،می شکست . اما نه از درون !صدای شکستنش را بغض می کرد ، و با اشک هایِ دانه دانه اش ، دلِ دنیا رامی لرزاند .قوی بودن ؛همیشه هم خوب نیست !!!
من دارم برمیگردم.گردم من بر دار.تو داری کابوس .کابوس تو داره.دار.مثل آخر کلمهی خندهدار.وقتی رسیدم هنوز زنده بود.یه نفر از پشت در پرسید یعنی میخواهی بیایی تو؟و من گریهم گرفت.گفت توالت کمی پایینتره.و من دارم برمیگردم.قول بده ایبار کورتاژ موفقی خواهیم داشت.اول میشه چشمامو در بیاری؟من تب دارم.تو تب داری.تو یک بدبختی که توالتها هم نمیذارن بری اونجا گریه کنی.من تب دارم.من دارم دری رو میبینم که یه باد هلش میده.تو تب داری.تو یه احم
وجود یه دوست همه جوره واسه زندگی هر آدمی لازمه کسی که تو را خوب می شناسد ، درکت می کند و حالت را می فهمد . که اگر او نباشد زندگی چ قدر تیره و خسته کننده می شود.
همه ی این ها را گفتم که بگویم من بهترین دوست های دنیا را دارم ، آنها که همیشه در کنار من و با منند و آنجا که بخواهم دستم می گیرند وتنها حس حضورشان را به لحظات تنهایی من هدیه می دهند . میخواهم این بار درباره ی یکی از آنها حرف بزنم یکی از همان هایی که من بدون او شاید عذرای اکنون نبودم،که حضور
دانلود آهنگ جدید حسن خاکی خنده شیرین
Download new Music Hassan Khaki Khandeye Shirin
آهنگ جدید حسن خاکی بنام خنده شیرین
تو با اون خنده شیرین به همه شادی میبخشی توو شبای شب نشینی مثل خورشید میدرخشی تو با اون چشمای
جذاب به همه زندگی میدی پیش تو معنی نداره خستگی و نا امیدی تو با اون ناز نگاهت عشقو یاد من میاری میای و عطر تنت
ادامه مطلب
بهار، یا دقیقتر بگویم، عید، مثل خندهی بعد از دعوای زن و شوهریست. مثل رهایی بعد از گریه. مثل آسمان آبی، بعد از طوفان شن. رسالتش، غبار روبی و رنگ پاشیدن به دنیای خاکستری ماست و چه خوب رسولیست. قرار نانوشتهای دارد که هرسال، تو را میفرستد در گلفروشی محله. بیتابی و عجلهات را میگیرد و مجابات میکند سر صبر، میان گلدانها بگردی و یکدلسیر، چشم بدوزی به گلها. حسنیوسف و پیچکی برداری تا خانهات سبز شود. فقط بهار است که تو را ر
یه استاد داشتیم که فامیلیش انیران بود. اواسط ترم مادرش فوت کرد و دقیقا اولین روز کاریش بعد از سوگواری، جلسهی ما بود. توی فتوکپی دانشگاه بودم که چندتا از دانشجوهای ارشدش داشتن آگهی تسلیت چاپ میکردن تا مراتب احترام و همدردی خودشون رو ابراز کنن. مسئول دستگاه به خاطر شلوغی و سر و صدا نتونست درست و واضح اسم مورد نظر رو بشنوه و تایپ کرده بود امیران. پرینت که گرفت پسرا دادشون دراومد که آقا اشتباه زدی، انیران نه امیران، ولی اون همچنان باور داشت ک
۱
نور آفتاب اصلاً درون این مغازهی کوچک رخنه نکرده بود. تنها پنجرهی مغازه، سمت چپِ درِ ورودی، با کاغذ و مقوا پوشیده شده و یک لوح اعلان هم روی دستگیرهی در آویزان بود.
نور لامپهای مهتابیِ سقف روی پیرزنی افتاده بود که داشت به سمت بچهای میرفت که در کالسکهای خاکستری بود.
آه! داره میخنده.»
مغازهدار، زن جوانتری که کنار پنجره رو به صندوق نشسته بود و حسابهایش را بررسی میکرد، بااعتراض گفت پسر من میخنده؟ نخیر خانم، فقط داره شکلک د
داشتم از شرکت چار میزدم بیرون برنامه نویس آقای محمد حسین خ بهم گفت دوباره سرور رو ریختی بهم داری میری؟ به خنده بعد مدیر_پروژه آقای ی گفت آره ریخته بهم نذارم بره؟ گفت نه شوخی میکنم بعدش #برنامه_نویس_خانم_شکیلا_میم گفت کار همیشگی ش وقتی بهم میرزه دَرِ میره؟!!!! بعد خداحافظی کردم و الکی خندیدم با شوخی شون! اومدم جلوتر که #برنامه_نویس_آقای_ایمان_سین بهم گفت باز نری عکس بگیری بذاری اینستاگرام؟ بعدش بقیه شون شروع کردن به مسخره کردن و خندیدن!!!!!
هرکجا مینگرم خاطره هایی از توست خط به خط این کتاب دستنویسی از توست بوی این شهرغریب بویی از وجود توست رنگ این دیوار ها رنگی از بودن توست دور نیستی ولی چشم در انتظار توست عطر این قلب نشان از بودن توست رد عشق را در دلم میبینم ، ردپای نفس آرام توست لبخند این لب خسته ، تورا میخواهد ، حتی خنده ی این لب هم از آن توست 12 KHOR 17.38
نیکتا ناصرداسنها و متنهای نویسنده ی ۱۲ ساله نیکتا ناصر
ف هف هش ده تا استوری گذاشت واسه تبریک تولدم از گندکاریا و خیره بازیام :/
ولی خب درکل با نمک بود خوشم اومد
استاد استوری گذاشت و ل و گلگلی هم پست گذاشتن اونا آبرومندانه بود باز
قلی دو صفحه متن تبریک برام نوشته
قشنگ نود و نه درصدش رو رید بهم :/
گفتم شب تولدم کظم غیظ میکنم نادیده میگیرم ولی بعدا حالتو می گیرم
فقط کم مونده بود تهش یه آرزوی مرگ کنه برام :/
یکی دیگه از بچه هام استوری گذاشته بود اونم باز با نمک بازی قشششنگ رید بهم و ابرو بری کرد
و ا
صدای خندهی زنی از دورها.جیرجیرکی که اصرار به خواندن دارد.دخترکی که سعی میکند قدمهایش را با پدرش هماهنگ کند.سه تا پسر جوان به همراه پیرزنی،دارند به هم چه میگویند؟این سگها چرا دمشان کوتاه است؟میخواهم دیگر نشنوم.نبینم.میخواهم خلاص شوم،از این همه صدا.نام من کجاست؟میخواهم تمام شود.همهچیز که شبیه هیچچیز است.میخواهم بدون پروزاک بخندم،مادر.میخواهم برای همیشه خوب باشم.مثل آنوقتها که همهچیز سیاهْسرخ بود.دریا،دریا در تاری
.دلم جنگل، دلم باران، دلم اصلا غلط کردهدلم بوسه، لب یاران، دلم اصلا غلط کردهدلم دریا، دلم ساحل، دلم یک کام پر حاصلدلم خلوت، دلم جانان، دلم اصلا غلط کردهدلم یک شب، دلم یک تب، به عشق یار شیرین لبدلم شاعر، دلم دیوان، دلم اصلا غلط کردهدلم خنده، دلم شادی، دلم فریاد آزادیدلم پروازی از زندان، دلم اصلا غلط کردهدلم مو را، شب او را، دلم آن چشم جادو رادلم یک صبح جاویدان، دلم اصلا غلط کردهدلم خواهش، دلم بارش، جواب ناب و بی پرسشاز آن شیرین لب خندان، دلم
دانلود آهنگ جدید مهدی جهانی بنام دوست دارم این هوارو با بالاترین کیفیت
Download New Music Mehdi Jahani – Doost Daram In Havaro
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ جدید مهدی جهانی بنام دوست دارم این هوارو :
تورو دیدم دلم از دست رفت آخه زیباتر از تو مگه هست مگه میشه رو تو چشمامو بست تو یه احساس نابی تو دلم من مغرور به تو عاشق شدم دیگه نیست حرفام دست خودم گرفته شهرو بارون من و تو و خیابون قشنگه خنده هامون دوست دارم این هوارو
آقا امروز تصمیم گرفتیم پاشیم بریم الکامپ و این حرفا
صبحش پاشدم داداشمو بردم کلاس فوتبال و قرار شد ورش دارم بیارمش خونه بعد برم (چون کسی خونمون نبود این وظیفه خطیر افتاد گردن من :| )
ساعت یازده بود که دیننننننگ گوشیم زنگ خورد :|
کیه؟ بعله پدر هستن
جواب دادم و فهمیدم این بچه با نیم متر قد پریده هد بزن کله ش خورده تو تیرک شیکسته :|
هیچی دیگه رفتم آوردمشو این حرفا حول و حوش ساعت 2 بود زدم بیرون که برسم ببینم بالاخره چی داره
چشتون روز بد نبینه
اینقد ذهن
اولین بار که تو را دیدم ، یازده سالم بود . مرا از آن مدرسهی شلوغ و بی نظم آورده بودند به شاهد نمونهی استان. آن هم اواخر سال .
آمده بودند دنبالم ، زنگ سوم بود . گفتند میرویم جایی . بعد نشانده بودنم وسط آن کلاس قشنگ . چند بچهی مؤدب . معلمی که خوب درس میداد و نمیشد مسخره اش کرد و یک مشاور سمج .
آن سال شروع سرکشی های من بود پسر . از فرار کردن هر روزه از مدرسه بگیر تا داد و بیداد های هرصبح که نمی روم . از دعوا با بچههای مدرسه تا اعتراض علنی به اجبا
دانلود فیلم ایرانی تخته گاز
دانلود فیلم تخته گاز
تخته گاز فیلمی شاد و دیدنی است که در سال 1397 تولید شد اما یک سال طول کشید تا پخش شود و سرانجام در تیر 1398 پخش و انتشار یافت این فیلم ایرانی به کارگردانی محمد آهنگرانی ساخته شده در ژانر کمدی با بازیگرانی مانند سام درخشانی ، کامبیز دیرباز ، لیلا اوتادی، الهام حمیدی، رز رضوی و… که این باعث می شود فیلم جذاب و تماشای شود شما می توانید این فیلم طنز را از سایت پیشگام مووی دانلود نمایید.
نوع : س
لقمهی غذا را در دهانش میگذارد و بعد پقی میزند زیر خنده، میپرسم" سیچه ایخندی؟" لقمه را قورت میدهد و باز میخندد، ادامه میدهد.
_ گفتی قدیم و بچههای کوچه یاد محمود و ایوب افتادم، محمود رو که میشناسی؟
_ همون که زنش حوزویه؟
_ اره همون، خودش هم تو سپاهه، الان نگاش نکن هر کی میبینش میگه حتما یه ده سال مدافع حرم بوده، بچه که بود جنی بود سی(برای) خوش(خودش).
یه روز ظهر تو کوچه، روبروی مغازهی آمیشت علی(آقا مشهدی علی) ایوب چادر سرش میکنه
۱۰ تا از بهترین و جدیدترین ویدیو های محسن ایزیارسال شده از سایت دیدچه نتایجی از دیگر سایت ها:۱۰ تا از بهترین و جدیدترین ویدیو های محسن ایزی۱۰ تا از بهترین و جدیدترین ویدیو های محسن ایزی. 3,724. bomb.clip 2 دنبال کننده 3,724 بازدید . ویدیو بعدی محسن ایزی از کانال کافه فیلم . . 10 تا از بهترین واینر های اینستاگرام ایران عرفان علیرضایی .10 تا از بهترین واینر های اینستاگرام ایران عرفان علیرضایی، محسن ایزی، و. 573 فانی لند 47 دنبال کننده . ۱۰ تا از بهترین
هیچ وقت مثل من خربازی درنیارین و آدرس صفحات تون رو به هرکس و ناکسی ندید!درسته که هرچی دوست دارم مینویسم اما آرامش اعصاب ندارم!برای کتاب خوندن الان بدترین شرایطه ولی من میخوام برعکس عمل کنم.خوب حس میکنم چه قدر ف.ح تحت فشاره و خودمم همینطور،امروز در حین خندیدن اشکم ریخت،آره من اکثر اوقات از شدت خنده اشکم در میاد اما این دفعه خیلی فرق داشت.آدمم بلاخره دلم میشکنه نیاین جلوی من از روابط تون بگین.حسودیم نمیشه فقط اعصابم از خودم خورد میشه که نصفِ ش
استيکرها، برچسبهایی هستند که بر اساس ساخت آن میتوان بر روی دیوار، شیشه، یخچال، درب چوبی و فی و … چسبیده شوند. کارایی استيکر معمولا برای جنبه تزیینی است. شیشه شفاف است. اگر در محل کار نیاز به نصب پارتیشن اداری از نوع شیشهای دارید، میتوانید به کمک استيکر، هم فضا را زیباتر کنید و هم حریم کارمندانتان را تا حدی حفظ کنید. ما در این مقاله به شما نکاتی را برای خرید استيکر شیشه ذکر میکنیم.برای خرید استيکر شیشه و انتخاب آن مح
نزدیک خونمون که بودم یه ماشین از پشت سرم
خیلییییییییی بوق میزد:\منم گفتم وللش هیچ واکنشی نشون ندم وهمینجور ساده
داشتم راهمو میرفتم یهو ماشین داشت نزدیکتر میشد باخودم گفتم واایییی این
ه ومیخاد منو به الانم براش وقته خوبیه چون هیچکسی توی خیابون نیست
وسر ظهر وهمه هم خوابیدن://
هیچی دیگه اون لحظه توی فکرم هیچ چیزی جز فرار کردن نبود:\\\
منم یه پامو گذاشتم جلو یه پامو گذاشتم عقب مثل این آدما که توی مسابقه های دو هستن هیمونجوری یعنی:\\\\\
فرا
اول از هیپنوتیزمم بگم! در یک کلام او مای گاد :)) استاد پرسید داوطلب داریم و من هیجان زده و دست ها گره در هم انگار نه انگار بیست و سه سالمه و سنگین باش یکم، گفتم من من من و با مظلوم نمایی و من فوبی گربه دارم خودمو به سمت صندلی مورد نظر پرتاب کردم! یک دقیقه بعد چشامو بسته بودم و به عقب پرت میشدم که دو نفری که مسئول بودن من رو بگیرن بهت زده نشوندنم روی صندلی. کمی شیطنت و مقاومت میکردم، اعداد رو نمیتونست از ذهنم پاک کنه و من کاملا آگاه بودم به شیطنت و لج
همینکه رسیدیم ، مستقیم رفتیم هتل. آسانسور خراب بود و همسرم که حاضر نبود اجازه بده پیشخدمت هتل زحمت چمدونمون رو بکشه ، واسه ش آیه لا تزر وازرة وزر اخری رو خوند. در حالیکه پیشخدمت اصلا متوجه آیه نشد و با چهره متعجب به ما نگاه میکرد ، خود همسر با مشقت تا طبقه سوم چمدون رو آورد بالا. در اتاقو وا کردیم و با دیدن اتاق خنده رو لباش خشک شد. فهمیدم که بخاطر من ناراحت شده. ولی چیزی نگفتم. چادرمو برداشتم و با همون لباسام در چمدونو باز کردم و شروع کردم وسایل
یکی از تصمیمات مهم زندگیم قطع ارتباط با آدم های سطح پایینه مثلا همین دوستم مها !
وقتی که گفت به من پراید نمیاد ,اصلا عمرا پشت پراید بشینم ,کلاس نداره, با احساساتی که خدشه دار شده بود با خنده بهش گفتم اره به تو پراید نمیاد ,وانت بار یا نیسان آبی میاد(خیلی چاقه)
از وقت نشناسیش هم بسیار ناراحتم اینکه من حاضر میشم میام دم خونشون ولی میبینم هنوز حاضر نشده و باید پشت در منتظر بمونم از خودم میپرسم چرا باید این دوستی ادامه بدم?
عمر این دوستی هم داره سر م
دم غروب که میشود، باید دست گرمی هم باشد که در این سردی پاییز، آن را بگیری و بی آنکه چیزی جز یک جرعه نگاه نوشیده باشی، تلو تلو خوران و خنده کنان، کور باشی و خیابان را با او تا ته بروی. به انتهای خیابان که رسیدید، روی بچرخانی و بیاعتنا، لبهایش را ببوسی و بی اهمیت به دستی که شانهات را تکان میدهد، خودت را از او جدا نکنی. آن وقت میتوانی منتظر باشی تا همان دستی که بر شانهات بود، به سمت باتومش برود و عین سگ بزندت تا تو باشی دیگه تو ایران از ا
بسم الله
دیروز همراه خواهر دومی، به بازار رفتم و چند چیز میز رنگی رنگی برای خودم خریدم. خرید برای بستن بار و بندیل جهتِ سفری دوباره را از همین روزها شروع کردم. هنوز چهل روزی باقیست. چهل روز! وقت ورزشم را از روز به شب منتقل کردم و همزمان با بودن خانوادهی یکی از عموها در خانه، من به اتاق آمدم و ورزش کردم. باید خودم را به جنبش میانداختم تا خوشحالتر شوم. ورزش، واقعا خوشحالم میکند. حتی اگر فلسفهی هیچکدام از حرکاتی را که انجام میدهم ندا
تا حالا شده پیام اشتباهى یا جک اشتباهى بفرستین واسه یکی ؟
چشتون روز بد نبینه چند سال پیش واتس و تل نبود همه اس ام اس بازى میکردن منم ی روز اومدم ی جک 18+ بفرستم واس دوستم اشتباه فروارد شد واسه زن عموم بلافاصله پیام دادم عذرخواهی کردم اونم هیچ جوابی نداد ( بسکه پیام بدجور بود )
بعد چند روز دیدمش فقط از جلو چشمش خودمو دور نگه می داشتم
ی بار دیگه ی جک فرستادم واسه پسرداییم همون لحظه گوشیش دست مادرش بوده خونده
بعد چند روز دیدمش گف چی فرستادی برا
داشتم به ۳۰ سالگی ام فکر میکردمبه یک روز معمولی ام،که صبح بلند میشوم،میروم به دفتر انتشاراتم سر میزنم.دور میزها میچرخم و کارها را با ظرافت انجام میدهم.با اینکه تا نیمه های شب بیدار میمانم و مینویسم هنوز عینک به چشمهایم ننشسته.عصرها کنار کسی که عاشقانه میپرستمش روی صندلی راحتی لم میدهیم،من برایش از روزهایی میگویم که سرم باد داشت و دنبال دردسر میگشتم،یک دانشگاه را از دست خودم آسی کرده بودم.او میخندد و میگوید که هنوز هم بزرگ نشده ام.من شده ام
اوایل ک میاوردمش دانشگاه میگفتم میخام برم پیش استادم دکتر فلانی
با تهجب میگفت یعنی استدت آمپول داره دکتره؟؟
و براش توضیح میدادم ک نه اون دکتر امپول نیست
چندباری هم ک همراه من ب جاهای علمی اومده دیده که منو صدا زدن خانم دکتر
دیشب یهو وسط ی سریال ک داشتیم میدیدم ذوق زده شد و انگار چیز جدیدی کشف کرده مثل ارشمیدس
یهو گفت آها مامان من دکتر ستاره هاست دکتر ماه دکتر شهاب سنگ
زدم زیر خنده بهش میگم چی میگی
میگه مامان دکتر تلوزیونم هستی یا مثلا دکتر
گاهی وقتا به خودم میگم خجالت نمیکشی بعد از رفتنش میخندی؟ شرمت نمیاد داری خوش میگذرونی؟»
نمیدونم. هیچی نمیدونم.
من خجالت میکشم خوشحال باشم وقتی هنوز میبینم در خانواده م کسی از یاد داداش منفک نشده.
من دلم میخواد خوشحال باشم که خانواده م بجای نبودن داداش دلشون به خنده های من خوش شه.
اما؛ نمیتونم.
من نهایت 6 ساعت میتونم ممتد بگم و بخندم و در جمع باشم. امتحان کردم ک میگم.
واقعا احساس می کنم بند بند وجودم از کش دادن این زندگی خسته س.
خسته تر از
هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی داردفقط نحوه ابراز آن فرق دارد. بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان میکنندبعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ستو نه سیاهی نشانه زشتی.کفن سفید اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است. انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش.قبل از اینکه سرت را بالا ببر
اونقدر خسته بودم هرچی میخوندم توی مغزم نمیرفتبا ح تصمیم گرفتیم بریم سینما یکم استراحت کنیم بعد چند هفته امتحانو فشارای امتحانی که رومون بود
با اینکه فردا امتحانم داشتیم ولی رفتیم:))
با اینکه تقریبا اکثر بازیگرای خوب رو دور هم جمع کرده بودن توی این فیلم ولی اصلا اونجور که انتظار داشتم نبود بلکه خیلی بد بود سرو ته که نداشت محتوایی هم نداشت قسمتای طنزش خیلی کم بود طوریکه یکبار نشد کل جمع حاضر تو سینما بزنن زیر خنده
خلاصه که فقط خستگیمون در شد م
می خندد و می گوید"باز دفتر و کتابهایت پهن است.این بار می خواهی شاگردانت را به کدام مسابقه بفرستی?"خنده ای تحویلش می دهم و در جوابش سکوت می کنم.او هم لبخندی از رضایت می زند و دیگر سخنی نمی گوید.لااقل خیالش راحت است که سرم در اخور کتابهاست و کمتر غصه می خورم.در دل تعداد ادمهایی را که در مورد کتابها پرسیده اند شمارش می کنم و اخر به این نتیجه می رسم که انها را از روی میز عسلی هال جمع کنم و جایی دور دست تر بگذارم.زن داداشم گفته بود"نفست نمی گیرد مثل بچه
یا اول الاولین و یا آخرالآخرین
مغزم انبان ایده های فراوان برای داستان کوتاه است اما دستم به نوشتن هیچ کدام نمیرود. داستان کوتاه مخاطب ندارد متاسفانه و هر چقدر هم که استادانه و خوب بنویسی ناشرها بهش اقبالی ندارند. چون مخاطب ندارد و این یک واقعیت است. این چند سال که خودم در ایام نمایشگاه کتاب دو سه روزی در غرفه شهرستان ادب می ایستادم و کتاب میفروختم این مسئله را دیده م.
حتی بدتر از آن دستم به بازنویسی کردن تنها داستانی که امسال نوشتم هم نمی
براستی دنیا اگر خدایی نداشت، دنیا اگر دست خدا نبود، اگر پشت ما نمی ایستاد، اگر نمی گفت من هستم با یاد من آرام باش، اگر نمی گفت دلت با من قرص باشد، آن وقت دنیا به چه چیزی می ارزید؟ شاید بگویید عشق هست، مهر فرزند هست، لبخند هست، زیباییهای دنیا هست، اما هیچ یک آنجا که تویی و تنهاییت نیستند، آنجا که تویی و دردهای نهانیت نیستند، و فقط همین نیست، داشتنهای دنیا، زیباییهایش، خنده هایش در برابر دردها و نداشتن ها و گریه هایش اندک است. یک شبانه روز بخند
دلم تنگ است .
دلم برای آن روزهایمان خیلی تنگ است .
برای نگاه هایمان
برای پیام هایمان
همان پیام هایی که در هر شرایطی که بودیم جواب می دادیم .
برای قفل دستانمان که هیچگاه فکر نمی کردم روزی باز شود
آخ که نمی دانی چقدر دلم برای خندهایت تنگ شده .
دلم میمیرد برای یکی از آن خنده های پشت تلفنت که نمی گذاشتند حرفت را بزنی .
حتی برای آن خجالت های روزهای اولت از حرف زدن با من .
آه دلم خیلی تنگ است خیلی
برای تمام رو
خاطره آقای غریب
خاطره : آقای غریب
خاطره آقای غریب
هنوز دستم را از روی زنگ در برنداشته بودم که در باز شد. تعجب کردم.با خودم گفتم حتما منتظر کسی بودند.تا آمدم دوباره زنگ بزنم پسر بچه ای در را باز کرد و گفت: کتابها را بده.هم خنده ام گرفته بود هم تعجب کردم.سلام کردم و مثل خودش گفتم: نع، نمی شه. اول بسته قبلی رو بیار تا بسته بعدی کتابها رو بهت بدم.چشم ریز کرد و گفت: الان میارم!به خیالم رفت که یک ربع دیگر برگردد که دیدم یک دقیقه نشد با پلاستیک کتاب ها بر
چگونه استيکر تلگرام بسازیم ؟
ساخت استيکر در تلگرام دو مرحله کلی دارد :
تهیه تصاویر مد نظر بدون پس زمینه (بکراند) یا به اصطلاح حرفهای ترنسپرنت - Transparent
ساختن استيکر در تلگرام با استفاده از ربات رسمی این نرم افزار
از آنجا که بسیاری از کاربران امکان دارد با تدوین تصویر در فتوشاپ یا نرمافزارهای مشابه آشنا و یا به عبارت دیگر توانایی برداشتن پس زمینه را داشته باشند و بعضی ازکاربران تصاویر مورد نظرخود از ابتدا آماده داشته باشند، مرحله اصل
روز عشق است که این روز مبارک باشد
اول ذی حجه همپایۀ نوروز مبارک باشد
دستها پر شده از هلهله و شادابی
چهره ها خنده رخ و سبز دل و مهتابی
روز عشق است به آیین علی و زهرا (س)
شادمانی است به تضمین علی و زهرا(س)
آسمان تا به زمین نور خدا می بارد
و دل انگیز ترین شوق رها می بارد
هر فرشته که ز ره آمده تبریک به لب
بهر بانوی نبی و حرم شاه عرب
عاشق روزایی هستم که برف گوله گوله میباره. این روزا بخاطر سال نو میلادی کارتنای با تم کریسمس که توش از برفه نشون میده و من مست میشم. برفم که میباره پرده ها رو میزنم کنار که لحظه به لحظه تماشاش کنم. ظهر برگشتنی برف تموم شد. بچه ها رفتن آهن ربا بخرن که بعدش هوس کردن برف بازی کنن. سه تایی بازی میکردن و من تو ماشین بودم و مست صدای خنده و شادی جوجه ها. چیزی که میدیدم کل زندگی من بود سریع گوشیمو برداشتم و فیلم گرفتم از کل زندگیم. این فیلم شده شارژر من. الا
در رو باز کردم، سلام دادم و نشستم صندلی عقب، جواب سلام نشنیدم ولی متوجه شدم زیر لب جواب سلامم رو داد. پرسید دقیقا کجا میرم، گفتم: شما برید مسیر رو میگم، گفت: نه خانم حوصله دور زدن ندارم، خاطراتم با مهدیه و لبخند آوردنامون رو لب آدمای عصبی و ناراحتی که تو کوچه و خیابون میدیدیم تو ذهنم مرور شد. اینبار مظلوم تر گفت: خانم نمیگی کجا؟! جواب دادم: بلوک پنجاه و هفت. پیاده شدم و بدون اینکه توجه کنم به ردیف ها رسیدم پیش مهدیه. براش کلی حرف زدم، به تلافی همه
درباره این سایت